تنهایی...
دیشب تواتاقم تاریکی مطلق بود...
خوابم نمی اومد...
بی اختیار گوشیم رو برداشتم نوشتم
"خوابم نمیاد بیداری؟"
یهو دستام سرد شد یخ بستم ..
.
تازه یادم افتاد من خیلی وقته مخاطب
این نوشته رو ندارم..
مثل هر شب با اشک
وبدون شب بخیر اون خوابم برد...
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۸:۱۵ ب.ظ توسط ❤ خاطـــ ❤ـــــــــره ❤
|