:(


فاجِعه آنجا بود یک نفر خَندید خنده اش مثل تو بود

 


در دلم گفتم ای جان... :)

روز پدر مبارک

 


پدرِ من کارگر بود


پدرِ او معلم

 

ما پولِ جهاز نداشتیم


آنها پولِ عروسی

 

به هم نرسیدیم

 

سالها سپری شد


او پزشک شدو من معلم


ورزش

دخترش دانش آموزم شده


و گاهی من بیمارش میشوم

 

اما آنچه هم "درد" و هم "درمان"مان شد


پولِ کمِ حلالِ پدرانمان بود....

 

دلتنگم...


به قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم


بخاطر تمام روزهایی که


گرفت


شکست


تنگ شد,


و کاری از دست من برنمی آمد.

جان من:)


دوستـم داشتـھ بـاش


جـان هر کســے کھ دوستـش دارے..


دوستـش دارے !


جــــان مــن ،


دوستـش دارے ؟

؟؟؟؟

دردا که دوری....

 

دردا !!!!!

هنوزم همونم :)


دختر همسایه : من از گلدون های شما خوشم میاد.


سرپیکو : گلدون های منو دوست داری؟


دختر همسایه : خب آره. گلدون ها تون رو دوست دارم.


سرپیکو : می دونی در این باره چی میگن؟


دختر همسایه : نه. چی میگن؟


سرپیکو : اگه زنی گلدون های مردی رو دوست داشته باشه،

 

حتما خودشم دوست داره ..

منتظرت می مانم


منتظر ميمانم
تا عصايت شوم،سوىِ چشمانَت
يادآورِ قرصهايت،هم بازىِ نوه هايت
من جوانى ام را،براى پيرى ات كنار گذاشتم